- دیو زده
- جن زده مصروع مجنون
معنی دیو زده - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دیوستان دیو خانه
بچه دیو دیو نژاد، اسب قوی هیکل و تیز دو
جن زده مصروع مجنون
دارای درد دردمند، مریض علیل
دیوستان دیو خانه
دیو زاینده زنی که بچه های شیطان صفت زاید، غضب آلود تند خوی
بچه دیو دیو نژاد، اسب قوی هیکل و تیز دو
دیوانه مجنون مصروع
تعیین بها و ارزش چیزی به تخمین
شرمسار
بنوبت خود بازی کردن، ادعای امری کردن، نقش نشستن به مراد بهدف رسیدن
کودکی که به هنگام شیرخوارگی کم شیر خورده و لاغر و نزار شده باشد، جمع شیر زدگان
برآورد کردن حاصل زراعت یا چیز دیگر
تعیین بها و ارزش چیزی به تخمین
تعیین بها و ارزش چیزی به تخمین
Seasick
морская болезнь
seekrank
морська хвороба
choroba morska
enjoo do mar
mal di mare
mareado
mal de mer
zeeziek
เมาเรือ
mabuk laut
مريضٌ بالبحر
समुद्र विकार
חולה ים